شماره 4229 دوشنبه 3 اردیبهشت 1386 روزنامه همشهری را که ورق میزدم به عنوان «نیمی در مه، نیمی در غبار» با تصویری از «قله ژیه» یا «قله روخون» برخورد کردم.
نویسنده محترم مثل همه کسانی که از سردرد و دلسوزی به افتخارات گذشته مینگرد و بر بیتوجهی و کمتوجهی مسئولان در حفظ و حراست و پاسداشت آن سوگنامه مینویسند- نوشته بود- خود میداند ما نیز میدانیم، در این مقوله آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است.
اما آنچه در این مقاله گونه مورد مداقه است، در وصف فومن اینکه قوم باستانی گیلک و مهاجرین تالش قرنهاست که در کنار هم زندگی میکنند. به کار گرفتن واژه مهاجرین بدون تردید از روی عمد نیست- شاید از روی عدم آگاهی به سابقه تاریخی و ماندگاری این قوم- در این سرزمین بوده.
این اتفاق شاید ناآگاهانه با تالشان به علت انسداد فرهنگها و عدم تبلیغ برای تالش که در طول تاریخ در برابر استبداد و ستم و مظالم حکام داخلی و یورش بیگانگان چون دژی پولادین و غیرقابل نفوذ ایستادگی کردهاند، حادث شده است.
برای آشنایی بیشتر قابل ذکر است که برخی ناآشنایان به فرهنگ بومی و منطقهای، جهت نقشهبرداری و آمار و ثبت محلها به مناطق تالشنشین و... میآیند و بسیاری از محلها و مکانها را به دلخواه تغییر میدهند. در حالیکه اسم مکانها قابل معنی و دگرگونی نیست و این نوع آفت و بلا جهت تخریب خرده فرهنگها، باورها و مسخ و تحریف آنهاست.
یکی از این آفتها نامگذاری همین «قله ژیه- قله روخون» است و این واژگان کاملاً تالشی و باستانیاند زیرا:
ژیه (ژیی در زبان تالشی= مقر، جایگاه، مکانی در کوهستان که منطقه سراشیبی است) و روخون (Roxon)= راه ییلاقی مالرو، راه کوهستانی و ییلاقی کنار رودخانه. در نتیجه «رودخان» که واژهای حادث شده و جدیدی است- به معنی رودخانه است- نه راه کنار رودخانه.
نمونه نام «قله روخون» را که خوشبختانه هنوز تحریف نشده- و به فارسی یا زبان و گویش دیگری برگردانده «موسله روخون MoslaRoxon»، «سلینگه واروخونselngavaroxon» و «گشته روخون» و... داریم.
البته بلا و آفت تحریف را هم داریم مثل: «لارچمه» تالشی، که شده «لار چشمه»: لار: محفظه چوبی برای ذخیره آب. چمه: چشمه. که با تغییر، نصف تالشی و نصف فارسیاش کردهاند!!
«سق بن sagban» که شده: «سیخ بن!!»- سق: تالشی به معنی درخت آزاد. بن: به معنی زیر، پایین. «سلینگه وا selngava» شده «سلیم آباد». «موسله خونی»: شده «ماسوله خانی». «سره سی saresi» شده «سرخ سنگان». «خنوام رژی» شده «خمپارچی!!!» و...
تمام واژگان بالا و بسیار دیگر که همین بلا و آفت بر سر آنها آمده، دارای معنی و برمبنای وضعیت جغرافیایی و منطقه است- اما به همان علت ذکر شده- بدون مشورت با آگاهان فرهنگی محلی و بدون کارشناسی و از روی ناآگاهی و بیتوجهی به فرهنگ و هویت منطقه تحریف و تغییر دادهاند، در حالی که اصل این واژگان تالشی، دارای معنی و مفهوم- باستانی- قابل توضیح و تفسیر هستند.
و اما در مورد تالشان فومن باید گفته شود که بسیاری از مناطقی که در اطراف و اکناف فومن قرار دارد، همچنان نام باستانی تالشی خود را حفظ کردهاند و حدود بیش از 60درصد مردم فومن را تالشان تشکیل دادهاند و ماندگاری آنها ریشهدار و مهاجر(!!) گفتن آنها کاملاً ساختگی و از روی ناآگاهی است که شرح آن در این یادداشت نمیگنجد.
حاضریم با دلایل و شواهد و قرائن و مستندات منطقی- تاریخی- قبل از ایجاد شائبههایی که ممکن است موجب مشوش شدن اذهان شود- و دلگیریهای بجا و بیجا ایجاد کند- به گفتوگو بنشینیم چرا که همه اهل گیلان- ایران هستیم و همانطوریکه نویسنده محترم مقاله مرقوم فرمودهاند، سالیان درازی در کنار هم با صمیمیت در عروسیها و سوگها یار و غمخوار یکدیگر بودهاند و همواره با صمیمیتی سیال بدون توجه به تالش و گیلک و کرد و لر و بلوچ و... خود را ایرانی دانسته و «چو ایران نباشد تن (ما) مباد» و از آنجاییکه اینگونه نوشتهها در حافظه تاریخی مطبوعات میماند، فلذا ناچاراً به پاسخگویی و اصلاح مطلب فوق دست یازیدم و گرنه در برابر هر کسی که به طریق صلاح و اصلاح از سر درد و رأفت و مهرورزی قلم میزند، باخضوع و احترامی به عظمت آسمان داریم و بر قلمش بوسه مهر میزنیم، ایدون باد.